معنی فارسی sublanguage

B2

زیرزبان، زبانی است که در درون یک زبان دیگر به مفهوم خاصی اشاره می‌کند و معمولاً در زمینه‌های فنی یا تخصصی به کار می‌رود.

A specific form of language used in a particular context, often by a specific group.

noun
معنی(noun):

A subset of a language

example
معنی(example):

یک زیرزبان اغلب در زمینه‌های فنی یا خاص استفاده می‌شود.

مثال:

A sublanguage is often used in technical or specific fields.

معنی(example):

اسناد قانونی ممکن است شامل زیرزبان‌هایی باشند که فهم آن‌ها دشوار است.

مثال:

Legal documents may contain sublanguages that are hard to understand.

معنی فارسی کلمه sublanguage

: معنی sublanguage به فارسی

زیرزبان، زبانی است که در درون یک زبان دیگر به مفهوم خاصی اشاره می‌کند و معمولاً در زمینه‌های فنی یا تخصصی به کار می‌رود.