معنی فارسی submarginate

B1

به معنای نقش‌های زیرمردگی که معمولاً ایجاد فضا و طراحی را بهبود می‌بخشد.

To arrange something in a way that it is less than marginal or secondary.

example
معنی(example):

طراحی زیرمردگی صفحه فضای بیشتری نسبت به حالت عادی برای محتوا فراهم کرد.

مثال:

The submarginate design of the page allowed for more content than usual.

معنی(example):

آنها انتخاب کردند که طراحی را زیرمردگی کنند تا جذابیت بصری بیشتری داشته باشد.

مثال:

They chose to submarginate the layout for better visual appeal.

معنی فارسی کلمه submarginate

: معنی submarginate به فارسی

به معنای نقش‌های زیرمردگی که معمولاً ایجاد فضا و طراحی را بهبود می‌بخشد.