معنی فارسی submarginally
B1به طور زیراندکی، به اندازهای کم که تأثیر قابل توجهی نداشته باشد.
To a slight degree or extent, often barely noticeable.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج نسبت به ربع گذشته به طور زیراندکی بهبود یافت.
مثال:
The results improved submarginally this quarter compared to the last.
معنی(example):
قیمتها در ماه گذشته به طور زیراندکی تغییر کردهاند.
مثال:
Prices have changed submarginally in the past month.
معنی فارسی کلمه submarginally
:
به طور زیراندکی، به اندازهای کم که تأثیر قابل توجهی نداشته باشد.