معنی فارسی submanic
B1زیرمجنونی به وضعیتی اطلاق میشود که نشانهای از هیجان یا فعالیت بیش از حد باشد.
Characterized by extreme enthusiasm or frantic behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
انرژی زیرمجنونی تیم به آنها کمک کرد تا مسابقه را ببرند.
مثال:
The submanic energy of the team helped them win the match.
معنی(example):
رویکرد زیرمجنونی او به پروژهها معمولاً به خستگی منجر میشود.
مثال:
His submanic approach to projects often leads to burnout.
معنی فارسی کلمه submanic
:
زیرمجنونی به وضعیتی اطلاق میشود که نشانهای از هیجان یا فعالیت بیش از حد باشد.