معنی فارسی submaxillas

B1

جمع زیر فک که به استخوان‌های فک پایینی در گونه‌های مختلف اطلاق می‌شود.

Plural form of submaxilla, relevant to the lower jaws of different species.

example
معنی(example):

زیر فک‌های گونه‌های مختلف می‌توانند به دانشمندان کمک کنند تا رژیم غذایی آن‌ها را درک کنند.

مثال:

The submaxillas of various animals can help scientists understand their diets.

معنی(example):

محققان در حال مطالعه زیر فک‌های فسیل‌های باستانی هستند.

مثال:

Researchers are studying the submaxillas of ancient fossils.

معنی فارسی کلمه submaxillas

: معنی submaxillas به فارسی

جمع زیر فک که به استخوان‌های فک پایینی در گونه‌های مختلف اطلاق می‌شود.