معنی فارسی submissively
B1به شکل تسلیم، به معنای در رویکردی نرم و بدون درگیری بیان کردن یا عمل کردن.
In a manner that shows a willingness to submit or yield to others.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با تسلیم صحبت کرد و امیدوار بود از درگیری جلوگیری کند.
مثال:
She spoke submissively, hoping to avoid conflict.
معنی(example):
او ایدههای خود را با تسلیم به گروه ارائه داد.
مثال:
He submitted his ideas submissively to the group.
معنی فارسی کلمه submissively
:
به شکل تسلیم، به معنای در رویکردی نرم و بدون درگیری بیان کردن یا عمل کردن.