معنی فارسی submissness
B1تسلیمپذیری، حالت یا ویژگی تسلیم شدن و پذیرش بدون مقاومت.
The quality of being submissive.
- NOUN
example
معنی(example):
تسلیمپذیری او او را به دوستی آسانگیر تبدیل کرد.
مثال:
Her submissness made her an easy-going friend.
معنی(example):
در بعضی از فرهنگها، تسلیمپذیری در زنان ارزشمند است.
مثال:
In certain cultures, submissness is valued in women.
معنی فارسی کلمه submissness
:
تسلیمپذیری، حالت یا ویژگی تسلیم شدن و پذیرش بدون مقاومت.