معنی فارسی subordinationism
C2سوبورڈینیشنئیسم، نظریهای در علم الهیات است که رابطهای نابرابر میان پسر و پدر را در مسیحیت توصیف میکند.
A theological belief that asserts a hierarchical relationship between the Son and the Father in the Trinity.
- NOUN
example
معنی(example):
سوبورڈینیشنئیسم یک باور در مورد رابطه بین پسر و پدر در مسیحیت است.
مثال:
Subordinationism is a belief about the relationship between the Son and the Father in Christianity.
معنی(example):
بسیاری از متکلمان در مطالعات خود در مورد مفهوم سوبورڈینیشنئیسم بحث میکنند.
مثال:
Many theologians debate the concept of subordinationism in their studies.
معنی فارسی کلمه subordinationism
:
سوبورڈینیشنئیسم، نظریهای در علم الهیات است که رابطهای نابرابر میان پسر و پدر را در مسیحیت توصیف میکند.