معنی فارسی subordinatingly
B1به صورت تحت اختیار، به نحوی که مقام بالاتر در راستای محبت و احترام به مقام پایینتر ارائه شود.
In a manner that expresses or indicates subordination.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت تحت اختیار توضیحات را برای کمک به اعضای جدید ارائه داد.
مثال:
He explained the rules subordinatingly to help the new members.
معنی(example):
او به طرز تحت اختیاری صحبت کرد تا احترام را در کلاس حفظ کند.
مثال:
She spoke subordinatingly to maintain respect in the classroom.
معنی فارسی کلمه subordinatingly
:
به صورت تحت اختیار، به نحوی که مقام بالاتر در راستای محبت و احترام به مقام پایینتر ارائه شود.