معنی فارسی subparty

B1

زیرحزب، بخشی از یک حزب بزرگتر که ممکن است نظرات یا اهداف خاص خود را داشته باشد.

A faction or smaller group within a larger political party.

example
معنی(example):

زیرحزب درون ائتلاف اولویت‌های متفاوتی دارد.

مثال:

The subparty within the coalition has different priorities.

معنی(example):

مذاکره‌ها بین حزب اصلی و زیرحزب در حال انجام است.

مثال:

Negotiations between the main party and the subparty are ongoing.

معنی فارسی کلمه subparty

: معنی subparty به فارسی

زیرحزب، بخشی از یک حزب بزرگتر که ممکن است نظرات یا اهداف خاص خود را داشته باشد.