معنی فارسی subpartition

B1

زیرپارتیشن به یک تقسیم‌بندی فرعی در یک ساختار بزرگ‌تر اشاره دارد.

A smaller division or segment within a larger partition.

example
معنی(example):

پایگاه داده به چند زیرپارتیشن برای دسترسی آسان‌تر سازماندهی شد.

مثال:

The database was organized into several subpartitions for easier access.

معنی(example):

هر زیرپارتیشن حاوی داده‌های خاصی مرتبط با موضوعات مختلف است.

مثال:

Each subpartition contains specific data related to different topics.

معنی فارسی کلمه subpartition

: معنی subpartition به فارسی

زیرپارتیشن به یک تقسیم‌بندی فرعی در یک ساختار بزرگ‌تر اشاره دارد.