معنی فارسی subprofitableness
B1غیرسودآوری، وضعیتی که چیزی به اندازه کافی سودی ندارد.
The quality of being unprofitable.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرسودآوری سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران تعجبآور بود.
مثال:
The subprofitableness of the investment was surprising to the investors.
معنی(example):
آنها دلایل غیرسودآوری پروژه خود را بررسی کردند.
مثال:
They studied the reasons for the subprofitableness of their project.
معنی فارسی کلمه subprofitableness
:
غیرسودآوری، وضعیتی که چیزی به اندازه کافی سودی ندارد.