معنی فارسی subprovinces
B1زیرپروینسها به واحدهای کوچکتر در یک پروینس بزرگتر اشاره دارد که هر کدام شامل ویژگیها و خصوصیات خاص خود هستند.
The plural form of subprovince, referring to multiple smaller divisions within a province.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرپروینسهای این کشور هر کدام فرهنگهای منحصر به فردی دارند.
مثال:
The nation's subprovinces each have unique cultures.
معنی(example):
در این پروینس بزرگتر پنج زیرپروینس وجود دارد.
مثال:
There are five subprovinces in the larger province.
معنی فارسی کلمه subprovinces
:
زیرپروینسها به واحدهای کوچکتر در یک پروینس بزرگتر اشاره دارد که هر کدام شامل ویژگیها و خصوصیات خاص خود هستند.