معنی فارسی subsinuous

B2

زیرسینوسی، توصیف کننده چیزی که در حال نوسان یا خمیده است.

Describing something that is winding or curving subtly.

example
معنی(example):

مسیر زیرسینوسی رودخانه به آرامی از طریق دره می‌پیچد.

مثال:

The river's subsinuous path meanders gracefully through the valley.

معنی(example):

طراحی زیرسینوسی باغ حس آرامش را ایجاد می‌کند.

مثال:

The subsinuous design of the garden creates a sense of tranquility.

معنی فارسی کلمه subsinuous

: معنی subsinuous به فارسی

زیرسینوسی، توصیف کننده چیزی که در حال نوسان یا خمیده است.