معنی فارسی subsistent

B2

زیرسنّتی، توصیف وضعیت موجود بودن یا حیات داشتن.

Existing or having existence; especially in a basic or necessary form.

example
معنی(example):

نیازهای زیرسنّتی جامعه باید اولویت‌بندی شوند.

مثال:

The subsistent needs of the community must be prioritized.

معنی(example):

این منابع زیرسنّتی برای بقای مهم هستند.

مثال:

These subsistent resources are crucial for survival.

معنی فارسی کلمه subsistent

: معنی subsistent به فارسی

زیرسنّتی، توصیف وضعیت موجود بودن یا حیات داشتن.