معنی فارسی subsistence farmer

B1

کشاورزی که فقط برای نیازهای زندگی خود و خانواده‌اش محصولات را می‌کارد.

A farmer who grows food primarily for their own consumption rather than for sale.

example
معنی(example):

یک کشاورز معیشتی فقط به اندازه کافی غذا برای تغذیه خانواده‌اش کشت می‌کند.

مثال:

A subsistence farmer grows just enough food to feed their family.

معنی(example):

کشاورزان معیشتی معمولاً به روش‌های سنتی کشاورزی اتکا دارند.

مثال:

Subsistence farmers often rely on traditional farming methods.

معنی فارسی کلمه subsistence farmer

: معنی subsistence farmer به فارسی

کشاورزی که فقط برای نیازهای زندگی خود و خانواده‌اش محصولات را می‌کارد.