معنی فارسی subsoiler
B1ابزاری برای خاکورزی که به خاک اجازه میدهد تا نفوذپذیری بهتری برای آب و ریشهها داشته باشد.
A farming implement used to till the soil deep below the surface, improving its structure.
- noun
noun
معنی(noun):
A type of plough that loosens the subsoil.
example
معنی(example):
یک زیرخاکشکن ابزاری است که برای شکستن خاک متراکم در زیر سطح استفاده میشود.
مثال:
A subsoiler is a tool used to break up compacted soil underneath the surface.
معنی(example):
کشاورزان از یک زیرخاکشکن برای بهبود زهکشی در مزارع خود استفاده میکنند.
مثال:
Farmers use a subsoiler to improve drainage in their fields.
معنی فارسی کلمه subsoiler
:
ابزاری برای خاکورزی که به خاک اجازه میدهد تا نفوذپذیری بهتری برای آب و ریشهها داشته باشد.