معنی فارسی substock
B1موجودی کم یا زیر حدی که معمولاً در یک انبار یافت میشود.
Items that are beneath the normal stock level.
- NOUN
example
معنی(example):
این فروشگاه اقلام زیر موجودی را با تخفیف میفروشد.
مثال:
The store sells substock items at a discount.
معنی(example):
زیر موجودی انبار نیاز به ساماندهی داشت.
مثال:
The substock of the warehouse needed to be reorganized.
معنی فارسی کلمه substock
:
موجودی کم یا زیر حدی که معمولاً در یک انبار یافت میشود.