معنی فارسی subsumable

B1

قابل قرار گرفتن تحت یک دسته یا گروه بزرگتر.

Able to be included under a larger category or classification.

example
معنی(example):

این اقلام تحت دسته اصلی الکترونیک قابل جای‌گذاری هستند.

مثال:

The items are subsumable under the main category of electronics.

معنی(example):

بیشتر هزینه‌ها در بودجه سالانه قابل جای‌گذاری هستند.

مثال:

Most of the expenses are subsumable in the annual budget.

معنی فارسی کلمه subsumable

: معنی subsumable به فارسی

قابل قرار گرفتن تحت یک دسته یا گروه بزرگتر.