معنی فارسی subsumptive
B2پذیرنده، به مفهومی گفته میشود که بتواند موارد خاص را تحت یک قاعده یا اصل عمومی قرار دهد.
Relating to or denoting a classification that includes specific cases under a general principle.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت پذیرنده این نظریه اجازه استفادههای وسیعتری را میدهد.
مثال:
The subsumptive nature of the theory allows for broader applications.
معنی(example):
در فلسفه، یک استدلال پذیرنده موارد خاص را تحت یک قاعده کلی دستهبندی میکند.
مثال:
In philosophy, a subsumptive argument categorizes specific instances under a general rule.
معنی فارسی کلمه subsumptive
:
پذیرنده، به مفهومی گفته میشود که بتواند موارد خاص را تحت یک قاعده یا اصل عمومی قرار دهد.