معنی فارسی subventionary
B2مرتبط با حمایت مالی به خصوص در زمینههای اجتماعی یا اقتصادی.
Related to providing financial aid or support, especially in social or economic contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای حمایتی نوآوری در فناوری را تشویق کرد.
مثال:
The subventionary policies encouraged innovation in technology.
معنی(example):
دولت برنامههای حمایتی جدیدی معرفی کرد.
مثال:
The government introduced new subventionary programs.
معنی فارسی کلمه subventionary
:
مرتبط با حمایت مالی به خصوص در زمینههای اجتماعی یا اقتصادی.