معنی فارسی subventioned

B2

حمایت مالی شده، به ویژه در زمینه‌ها یا پروژه‌های خاص.

Financially supported, especially in specific contexts or projects.

example
معنی(example):

آنها از پروژه‌های مسکن حمایت شده بهره‌مند شدند.

مثال:

They benefited from subventioned housing projects.

معنی(example):

چندین برنامه حمایت شده به خانواده‌های کم‌درآمد کمک کرد.

مثال:

Several subventioned programs helped low-income families.

معنی فارسی کلمه subventioned

: معنی subventioned به فارسی

حمایت مالی شده، به ویژه در زمینه‌ها یا پروژه‌های خاص.