معنی فارسی successionally
B1بهصورت جانشینی، به ترتیب و پیوستگی اشاره دارد.
In a way that follows or is organized in a succession.
- ADVERB
example
معنی(example):
این رویدادها طی چندین سال به صورت پی در پی رخ دادند.
مثال:
The events occurred successionally over several years.
معنی(example):
فصلها به صورت متوالی تغییر میکنند و الگوی قابل پیشبینی دارند.
مثال:
The seasons change successionally, following a predictable pattern.
معنی فارسی کلمه successionally
:
بهصورت جانشینی، به ترتیب و پیوستگی اشاره دارد.