معنی فارسی sudiform

B1

اصطلاحی که به خصوصیات یا الگوهای خاص اشیاء با شکل یا ویژگی‌های خاص اشاره دارد.

A term that refers to shapes or characteristics resembling a certain form.

example
معنی(example):

این گیاه ویژگی‌های سوده‌مانند را نشان داد.

مثال:

The plant exhibited sudiform characteristics.

معنی(example):

آنها الگوی سوده‌مانند را در نمونه‌های بیولوژیکی مطالعه کردند.

مثال:

They studied the sudiform pattern in the biological samples.

معنی فارسی کلمه sudiform

: معنی sudiform به فارسی

اصطلاحی که به خصوصیات یا الگوهای خاص اشیاء با شکل یا ویژگی‌های خاص اشاره دارد.