معنی فارسی sudses

sudses به حالت یا وضعیت حباب‌ها یا کف‌های ایجاد شده بر روی آب اشاره دارد.

Bubbles or foam that form on the surface of water, often due to agitation.

verb

معنی(verb):

To cover with, or as if with, soapsuds.

مثال:

We sudsed the car before washing it down until it gleamed like new.

example

معنی(example):

sudses بسیار غلیظ بودند، که دیدن زیر آب را برای شناگران دشوار می‌کرد.

مثال:

The sudses were dense, making it hard for the swimmers to see underwater.

معنی(example):

در طول طوفان، sudses در دریاچه به شدت متلاطم شد.

مثال:

During the storm, the sudses in the lake became quite turbulent.

معنی فارسی کلمه sudses

sudses به حالت یا وضعیت حباب‌ها یا کف‌های ایجاد شده بر روی آب اشاره دارد.