معنی فارسی suffumigate
B1به عمل بخور دادن یا دود زدن به یک مکان برای پاکسازی یا تطهیر اطلاق میشود.
To fumigate or purify a space using smoke or vapor, often from herbs.
- VERB
example
معنی(example):
برای بخور دادن به منطقه، از گیاهان معطر استفاده کردند.
مثال:
To suffumigate the area, they used aromatic herbs.
معنی(example):
بخور دادن به اتاق در مراسم مذهبی رایج است.
مثال:
It is common to suffumigate the room during religious ceremonies.
معنی فارسی کلمه suffumigate
:
به عمل بخور دادن یا دود زدن به یک مکان برای پاکسازی یا تطهیر اطلاق میشود.