معنی فارسی suitly
B1به معنای به طور مناسب و شایسته، به ویژه در مکالمات یا ارتباطات اجتماعی.
In a manner that is fitting or appropriate.
- ADVERB
example
معنی(example):
او هنگام صحبت با تماشاگران به طور مناسب صحبت کرد.
مثال:
She spoke suitly when addressing the audience.
معنی(example):
پاسخ مناسب او نشان داد که او به این موضوع اهمیت میدهد.
مثال:
His suitly response showed that he cared about the issue.
معنی فارسی کلمه suitly
:
به معنای به طور مناسب و شایسته، به ویژه در مکالمات یا ارتباطات اجتماعی.