معنی فارسی summate

B1

جمع کردن و به دست آوردن مجموع از مقادیر مختلف.

To combine or add up values to obtain a total.

example
معنی(example):

برای یافتن مجموع، باید مقادیر فردی را جمع‌بندی کنید.

مثال:

To find the total, you need to summate the individual values.

معنی(example):

این برنامه می‌تواند داده‌ها را از منابع مختلف جمع‌بندی کند.

مثال:

The program can summate data from various sources.

معنی فارسی کلمه summate

: معنی summate به فارسی

جمع کردن و به دست آوردن مجموع از مقادیر مختلف.