معنی فارسی summated
B1به فرایند جمع آوری و خلاصهسازی اطلاعات اشاره دارد.
Compiled or added up, typically referring to data or results.
- VERB
example
معنی(example):
اعداد جمعبندی شدند تا گزارشی کامل ارائه شود.
مثال:
The figures were summated to provide a complete report.
معنی(example):
تمام نتایج برای دقت جمعبندی شدهاند.
مثال:
All results have been summated for accuracy.
معنی فارسی کلمه summated
:
به فرایند جمع آوری و خلاصهسازی اطلاعات اشاره دارد.