معنی فارسی summerly

B1

وابسته به تابستان، اغلب به ویژگی‌ها یا احساسات تابستان اشاره دارد.

Pertaining to summer, often referring to characteristics or feelings associated with it.

example
معنی(example):

آب و هوای تابستانی برای یک پیک‌نیک عالی بود.

مثال:

The summerly weather was perfect for a picnic.

معنی(example):

او یک لباس تابستانی به مهمانی پوشید.

مثال:

She wore a summerly dress to the party.

معنی فارسی کلمه summerly

: معنی summerly به فارسی

وابسته به تابستان، اغلب به ویژگی‌ها یا احساسات تابستان اشاره دارد.