معنی فارسی summut

B1

قله، بالاترین نقطه یک کوه.

The highest point of a mountain.

example
معنی(example):

قله کوه معمولاً با برف پوشیده شده است.

مثال:

The summut of the mountain is often covered with snow.

معنی(example):

ما درست قبل از غروب به قله رسیدیم.

مثال:

We reached the summut just before sunset.

معنی فارسی کلمه summut

: معنی summut به فارسی

قله، بالاترین نقطه یک کوه.