معنی فارسی sumoist
B1ورزشکارانی که در ورزش سومو شرکت میکنند.
An athlete who competes in the sport of sumo wrestling.
- NOUN
example
معنی(example):
سوموئیست برای مسابقه پیش رو به شدت تمرین میکرد.
مثال:
The sumoist trained hard for the upcoming tournament.
معنی(example):
یک سوموئیست باید به دستورالعملهای غذایی سخت پایبند باشد.
مثال:
A sumoist must adhere to strict dietary guidelines.
معنی فارسی کلمه sumoist
:
ورزشکارانی که در ورزش سومو شرکت میکنند.