معنی فارسی sunburnproof

B1

محصولی که مانع از سوختگی پوست در برابر تابش مستقیم خورشید می‌شود.

An item designed to prevent sunburn from sun exposure.

example
معنی(example):

این کرم ضد آفتاب از سوختگی آفتاب محافظت می‌کند.

مثال:

This sunscreen is sunburnproof and protects your skin.

معنی(example):

من یک کلاه ضد سوختگی آفتاب برای تعطیلات تابستانی‌ام خریدم.

مثال:

I bought a sunburnproof hat for our summer vacation.

معنی فارسی کلمه sunburnproof

: معنی sunburnproof به فارسی

محصولی که مانع از سوختگی پوست در برابر تابش مستقیم خورشید می‌شود.