معنی فارسی supercolossally
B1به طور فوقالعاده بزرگ و عظیم، نشاندهنده مقیاسی از فعالیت یا مستمری که تأثیر زیادی دارد.
In an extremely large or monumental manner; indicating a scale of accomplishment or action that is significant.
- ADVERB
example
معنی(example):
ساختمان فوقالعاده بلندی افق شهری را تحت تسلط قرار داد.
مثال:
The supercolossally tall building dominated the skyline.
معنی(example):
او در امتحان بهطرز فوقالعادهای موفق عمل کرد.
مثال:
She performed supercolossally well on the exam.
معنی فارسی کلمه supercolossally
:
به طور فوقالعاده بزرگ و عظیم، نشاندهنده مقیاسی از فعالیت یا مستمری که تأثیر زیادی دارد.