معنی فارسی supercolossal

B2

بسیار بزرگ و عظیم، به طور خاص برای توصیف چیزی که از نظر ابعاد یا تأثیرگذاری بسیار چشم‌گیر است.

Extremely large; typically used to describe something remarkable in size or impact.

example
معنی(example):

مجسمه فوق‌العاده بزرگ همه بازدیدکنندگان را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The supercolossal statue impressed everyone who visited.

معنی(example):

آنها با یک چالش فوق‌العاده بزرگ در اتمام پروژه روبرو شدند.

مثال:

They faced a supercolossal challenge in completing the project.

معنی فارسی کلمه supercolossal

: معنی supercolossal به فارسی

بسیار بزرگ و عظیم، به طور خاص برای توصیف چیزی که از نظر ابعاد یا تأثیرگذاری بسیار چشم‌گیر است.