معنی فارسی superconformity
B1تطابق فوقالعاده، انطباق قابل توجه یا شدید با گروهها یا هنجارهای اجتماعی.
An extreme adherence to societal norms or expectations.
- NOUN
example
معنی(example):
تطابق فوقالعاده او باعث شد تا با جمعیت در هم آمیخته شود.
مثال:
His superconformity made him blend in with the crowd.
معنی(example):
تطابق فوقالعاده گاهی اوقات میتواند خلاقیت فردی را محدود کند.
مثال:
Superconformity can sometimes limit individual creativity.
معنی فارسی کلمه superconformity
:
تطابق فوقالعاده، انطباق قابل توجه یا شدید با گروهها یا هنجارهای اجتماعی.