معنی فارسی superconsequence
B2نتیجهای بسیار مهم یا بزرگ که از یک عمل خاص ناشی میشود.
An extreme or significant outcome resulting from actions or decisions.
- NOUN
example
معنی(example):
نتیجه فوقالعاده اعمال آنها ویرانکننده بود.
مثال:
The superconsequence of their actions was devastating.
معنی(example):
او درباره نتیجه فوقالعاده تغییرات اقلیمی بر حیات وحش صحبت کرد.
مثال:
She discussed the superconsequence of climate change on wildlife.
معنی فارسی کلمه superconsequence
:
نتیجهای بسیار مهم یا بزرگ که از یک عمل خاص ناشی میشود.