معنی فارسی superfluitance
B1صرفاً اشاره به حالت یا کیفیت سرشار بودن و اضافی بودن در یک زمینه خاص.
The state of being superfluous or exceeding necessary limits; excess.
- NOUN
example
معنی(example):
سرشار بودن بحث منجر به سردرگمی شد.
مثال:
The superfluitance of the discussion led to confusion.
معنی(example):
در ادبیات، سرشار بودن میتواند نشاندهنده ایدههای اضافهای باشد که ارائه شدهاند.
مثال:
In literature, superfluitance can indicate excess ideas presented.
معنی فارسی کلمه superfluitance
:
صرفاً اشاره به حالت یا کیفیت سرشار بودن و اضافی بودن در یک زمینه خاص.