معنی فارسی superfluously

B2

به طور سرشار، به گونه‌ای که فراتر از نیاز باشد یا غیرضروری باشد.

In a manner that exceeds what is necessary or required; excessively.

example
معنی(example):

او به طور سرشار به گزارش جزئیات بیشتری اضافه کرد که نیازی به آنها نبود.

مثال:

He superfluously added more details to the report that were not needed.

معنی(example):

اظهارات او به طور سرشار بیان شد و زمان زیادی را گرفت.

مثال:

Her remarks were delivered superfluously, taking too much time.

معنی فارسی کلمه superfluously

: معنی superfluously به فارسی

به طور سرشار، به گونه‌ای که فراتر از نیاز باشد یا غیرضروری باشد.