معنی فارسی superglueing

B1

چسباندن اشیاء با استفاده از چسب سوپر، که نوعی چسب قوی است.

The act of using superglue to bond two or more objects together.

example
معنی(example):

دارم قطعات را با چسب سوپر به هم می‌چسبانم تا مدل درست شود.

مثال:

I am superglueing the pieces together for the model.

معنی(example):

پس از چسباندن با چسب سوپر، پروژه هنری به طور کامل با هم نگه‌ داشته شد.

مثال:

After superglueing, the craft project held together perfectly.

معنی فارسی کلمه superglueing

: معنی superglueing به فارسی

چسباندن اشیاء با استفاده از چسب سوپر، که نوعی چسب قوی است.