معنی فارسی superimplied

B1

به معنای وجود یک اشاره یا پیام غیرمستقیم که در کاری به کار رفته است.

Indicated or suggested something indirectly.

example
معنی(example):

دو عکس بر روی هم قرار گرفتند تا تغییرات را در طول زمان نشان دهند.

مثال:

The two photographs were superimplied to show the changes over time.

معنی(example):

در گزارش، نتایج با داده‌های قبلی هم‌پوشانی شده بودند.

مثال:

In the report, the results were superimplied with previous data.

معنی فارسی کلمه superimplied

: معنی superimplied به فارسی

به معنای وجود یک اشاره یا پیام غیرمستقیم که در کاری به کار رفته است.