معنی فارسی superlogically

B1

به معنای انجام چیزی به‌طرز فوق‌العاده‌ای منطقی.

In a manner that is extremely logical and rational.

example
معنی(example):

او نظریه را به‌طور فوق‌العاده منطقی توضیح داد تا از سردرگمی جلوگیری کند.

مثال:

She explained the theory superlogically to avoid confusion.

معنی(example):

این کار به‌طرز فوق‌العاده منطقی انجام شد و اطمینان حاصل شد که تمام مراحل واضح باشند.

مثال:

The task was approached superlogically, ensuring all steps were clear.

معنی فارسی کلمه superlogically

: معنی superlogically به فارسی

به معنای انجام چیزی به‌طرز فوق‌العاده‌ای منطقی.