معنی فارسی supermale
B1فوقمرد، به معنای مردی که ویژگیهای فوقالعاده و خاص دارد.
A male with extraordinary attributes or powers.
- NOUN
example
معنی(example):
این ابرقهرمان به عنوان فوقمرد شهر شناخته میشد و مردم را از خطر نجات میداد.
مثال:
The superhero was known as the supermale of the city, saving people from danger.
معنی(example):
تواناییهای او باعث میشد که مانند یک فوقمرد در میان همسالانش احساس کند.
مثال:
His abilities made him feel like a supermale among his peers.
معنی فارسی کلمه supermale
:
فوقمرد، به معنای مردی که ویژگیهای فوقالعاده و خاص دارد.