معنی فارسی supermanifest

B2

به شدت واضح و قابل مشاهده، به نحوی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

Manifest to a greater degree; clearly observable.

example
معنی(example):

احساسات هنرمند در آخرین نقاشی‌اش به شدت آشکار بود.

مثال:

The artist's emotions were supermanifest in her latest painting.

معنی(example):

کیفیت به شدت آشکار بیان او، تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The supermanifest quality of his expression captivated the audience.

معنی فارسی کلمه supermanifest

: معنی supermanifest به فارسی

به شدت واضح و قابل مشاهده، به نحوی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.