معنی فارسی supernotable
B1به معنای چیز یا شخصی که به شدت قابل توجه و بارز است.
Remarkably noteworthy or deserving special attention.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
م contributions او به پروژه به خاطر تأثیرشان فوقالعاده قابل توجه بود.
مثال:
Her contributions to the project were supernotable for their impact.
معنی(example):
او به خاطر تحقیقاتش یک جایزه فوق العاده قابل توجهی دریافت کرد.
مثال:
He received a supernotable award for his research.
معنی فارسی کلمه supernotable
:
به معنای چیز یا شخصی که به شدت قابل توجه و بارز است.