معنی فارسی supervisually

B1

به‌صورت نظارتی، به معنای بیان یا ارائه اطلاعات به شیوه‌ای که بر نظارت تأکید دارد.

In a manner that emphasizes supervision or oversight.

example
معنی(example):

پروژه به‌صورت نظارت شده طراحی شد تا وضوح را تضمین کند.

مثال:

The project was designed supervisually to ensure clarity.

معنی(example):

او در طول ارائه به‌صورت ناظرانه ارتباط برقرار کرد.

مثال:

She communicated supervisually during the presentation.

معنی فارسی کلمه supervisually

: معنی supervisually به فارسی

به‌صورت نظارتی، به معنای بیان یا ارائه اطلاعات به شیوه‌ای که بر نظارت تأکید دارد.