معنی فارسی supination
B2حرکت یا وضعیتی که در آن کف دست یا پا به سمت بالا یا جلو قرار میگیرد.
The act of turning the palm or foot upward.
- NOUN
example
معنی(example):
سوپینیشن زمانی اتفاق میافتد که کف دست به سمت بالا باشد.
مثال:
Supination occurs when the palm faces upward.
معنی(example):
ورزشکاران معمولاً نیاز دارند که سوپینیشن و پرونیشن را برای آموزش صحیح درک کنند.
مثال:
Athletes often need to understand supination and pronation for proper training.
معنی فارسی کلمه supination
:
حرکت یا وضعیتی که در آن کف دست یا پا به سمت بالا یا جلو قرار میگیرد.