معنی فارسی supplicant

B1

شخصی که درخواست کمک یا لطف می‌کند.

A person who makes a humble plea to someone in authority.

example
معنی(example):

خواستار در برابر پادشاه زانو زد تا درخواست بخشش کند.

مثال:

The supplicant knelt before the king to ask for mercy.

معنی(example):

بسیاری از درخواست‌کنندگان در صف ایستادند تا برای دریافت کمک درخواست کنند.

مثال:

Many supplicants lined up to appeal for assistance.

معنی فارسی کلمه supplicant

: معنی supplicant به فارسی

شخصی که درخواست کمک یا لطف می‌کند.