معنی فارسی supplicantly

B1

با زاری و التماس، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به رحم و شفقت است.

In a manner expressing a sincere plea or request.

example
معنی(example):

او با زاری صحبت کرد و امیدوار بود که بخشیده شود.

مثال:

He spoke supplicantly, hoping for forgiveness.

معنی(example):

او هنگام درخواست یک لطف با زاری به والدینش نگاه کرد.

مثال:

She looked at her parents supplicantly when asking for a favor.

معنی فارسی کلمه supplicantly

: معنی supplicantly به فارسی

با زاری و التماس، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به رحم و شفقت است.