معنی فارسی suppressiveness

B2

سرکوبگری، خاصیت یا حالت جلوگیری و محدود کردن.

The quality of being suppressive.

example
معنی(example):

سرکوبگری این سیاست انتقادات زیادی را به همراه داشت.

مثال:

The suppressiveness of the policy drew criticism.

معنی(example):

سرکوبگری در محیط مانع پیشرفت شد.

مثال:

The suppressiveness in the environment stifled progress.

معنی فارسی کلمه suppressiveness

: معنی suppressiveness به فارسی

سرکوبگری، خاصیت یا حالت جلوگیری و محدود کردن.